ای همسفران!
دل را از بند فرسودگی ها برهانید! به روح خود ، خندان،نوو سبکبال بودن را بیاوزید!
مگذارید که زمان، در کهنگی روح شما غرق شود و از دست تان برود! به روح آن گاه که چشم به راه اشاره ی شماست،خندیدن و شادمانه خندیدن را بیاموزید،جلا، تازگی و طهارت را!
_ا ی مراد! چگونه می توان روح را شاداب و پرطراوت و تازه نگه داشت؟
_با ایمان؛فقط ایمان. کلید همه ی گنج های جهان در کف ایمان است.
_ای پیر! "ایمان"را برای مان به تعریف برسان.
_ایمان،باوری است قلبی و پایدار؛باوری که از تفکر و تحلیل و آگاهی سرچشمه می گیرد، اما در جریان حضور و حرکت خود،دیگر به سرچشمه ی خویش باز نمی گردد. ایمان، باوری است که اثبات نمی طلبد،چرا که قلب آن را یقین می داند و در اعتبار آن شک نمی کند. حق، موضوع ایمان است، حقیقت نیز.
_آیا قلب، به راستی، توانایی دانستن دارد؟
_آری برادر من! روح،از دو منبع ارتزاق می کند: مغز و قلب. مقصودم از قلب،اما، آن دستگاه تپنده ی درون سینه نیست؛ بل منشاء مجهولی است که آن تپیدن را سبب می شود، و عشق را ، و باور ِ بی ضرورت ِ اثبات را، و لذت شنیدن آواز خوش پرنده را، و لذت بوییدن ِ عطر ِ گل ها را ، و لذت ِ دیدن ِ جمیع زیبایی ها را...
بعد از نماز بنشینید و سرزدن خورشید را بنگرید!
این نیز برای پاک و شاداب نگه داشتن ِ روح، از واجبات است.
...استاد نادر ابراهیمی...سه دیدار!
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی